روزنامه ایران سلطانی

این چهار تصویر مربوط است به نسخه شماره ۱۴ روزنامه «ایران سلطانی» که در تاریخ ۱۹ مهر ۱۲۸۳ شمسی – اواخر دوران مظفرالدین شاه – در تهران منتشر شده است. به این روزنامه در این تارنما و بدون ارائه تصویری از آن اشاره شده هر چند که اطلاعات مربوط به مدیران آن با آنچه که در بالای صفحه این نسخه درج شده چندان هم خوانی ندارد.

این نمایش پرده‌ای نیاز به جاوااسکریپت دارد.

تصمیم داشتم که بمنظور ایجاد امکان ارجاع در فضای مجازی و نیز (کپی / پیِست) , مندرجات این روزنامه را اینجا تایپ کنم   ولی از آن جایی که حقیقا چیز دندان گیری در میان آن ها ندیدم, فعلا به تایپ بخشی از گزارش رسیده از یکی از ایالت ها اکتفا می کنم
استرآباد و گرگان
از قرار راپورتی که از حوزه این ایالت رسیده است, از جمال مساعی و لطف مراقبات سردار افخم والی استرآباد و گرگان اوضاع امور آن مملکت از شهر و قری و محال و ثغور از هر جهت قرین انتظام است , معزی الیه پس از اشتهار ناخوشی وبا در دارالخلافه طهران آنچه لازمه تنظیف آب و خاک و تلطیف هوا بوده مرعی و معمول نموده , در ده نقطه سواره کرد و ترک و قزاق با لوازم قرانتین (قرنطینه) فرستاده , تشکیل قرانتین محکم داده بودند , ولی چون با تقدیرات الهی تدبیری نیست از بیستم شهر جمادی الاولی ناخوشی عام در دهات استرآباد سرایت و بروز کرد, و چون ناچار آب این دهات به شهر جاری است و از خانه ها عبور میکند روزی چند نگذشت که به شهر هم سرایت کرد و سلب قرار و آرام از ساکنین نمود. سردار افخم با اینکه بیش از یک ماه نبود به ییلاقات رفته بود در عین شدت گرما فورا مراجعت به شهر نموده آنچه لازمه تکالیف شرعیه و وظایف حکومتی بوده در دفن اموات و تهیه دوا و احضار طبیب مداوی بعمل آوردند.
چون غساخانه در شهر نبود – غدغن نمودند اموات را مطلقا در شهر دفن ننمایند – در خارج شهر برای غسل اموات چادر های متعدد زده و تمام قبور را اندود نمودند تا بحمدالله مرض سریعا رو به تخفیف کلی گذاشته بفاصله چند روز عده اموات از روزی صد الی دویست نفر به روزی شش هفت نفر رسیده آنهم اکنون دو سه هفته است که بکلی رفع و زایل شده است. این سرحدیکه در سنوات سابقه بدون غائله ناخوشی, غالبا مردم از شر اشرار و دزدان و راهزنان ایمن و آسوده نبودند, امسال با وجود پراکندگی مردم در جنگل ها و کوهها با زن و بچه و اغنام و احشام, یک گوسفند از احدی مفقد نشد, دو فقره دله دزدی در شهر روی داد [که ] فورا عمله حکومت دزد را که علی نام بود گرفتار نموده پس از استنطاق و اقرار و اعتراف او , اموالی که بسرقت برده و به بعضی کسبه شهر و دهات فروخته بود, گرفته و به صاحبانش مسترد داشتند….

بیان دیدگاه